۱۳۹۳ اردیبهشت ۱, دوشنبه

وقتی تبسم میکنی

دنیا چه زیبا میشود وقتی تبسم میکنی

میخواهم پیشت باشم ودستت را ازنزدیک گرفته بوسه ای نثارش کنم دستان لاغرچروکیده ای که سالها تمام ما را نوازش داد وهمیشه دست مار را گرفت وبه ما آموخت.میخواهم پیشت باشم تا سربه روی پایت گذاشته و دقیقه ای همه چیزها را فراموش کرده راحت وآرام بخوابم به یاد خواب های کودکانه .دلم خیلی تنگ شده کاش میبودی و حرفی برای هم داشتیم.نیستم اما همیشه به یادتم وبه یادم خواهی بود.حرفهایت همیشه آویزه گوشم خواهد بود.آخرین دفعه ای که با هم بودیم و نشستیم وحرفی که دو سال در دلم بود و مرا هرلحظه اذیت میکرد و تصورش هم برایم سخت و مشکل بود را برایت گفتم دلم خالی شد وقتی گفتی: رای نزن دخترمادر.اگه تو دخترمن هستی که روزی برای همه به اثبات خواهی رساند...
خیلی میخواهم از توبنویسم اما هرچه بگویم کم گفته ام و همه چیزاز توصیف تو عاجزاست...دوستت دارم مادرم.

دراخیرروزمادررا به مادرمهربان و تمام بانوان و مادران جهان تبریک وتهنیت عرض مینمایم.

۱ نظر:

  1. مادر نام ترا با زر باید نوشت، مادر به تمامت هستی و عظمت گیتی است که ارزش والای انسانی اش به بلندای آبی بلند است ....

    پاسخحذف